معنی فارسی termage
B1ترکیب و چیدمان عنصرها به منظور ایجاد جذابیت و کارایی در یک پروژه یا طراحی.
The arrangement or combination of elements in a design to enhance aesthetics and functionality.
- NOUN
example
معنی(example):
ترکیب طراحی منحصر به فرد و جذابی بود.
مثال:
The termage of the design was unique and eye-catching.
معنی(example):
آنها بر روی ترکیب در پروژه آخرشان تمرکز کردند تا متمایز شوند.
مثال:
They focused on the termage in their latest project to stand out.
معنی فارسی کلمه termage
:
ترکیب و چیدمان عنصرها به منظور ایجاد جذابیت و کارایی در یک پروژه یا طراحی.