معنی فارسی testaceousness
B1تستاسیوسن به ویژگی یا حالت دارا بودن پوستهی سخت اشاره دارد.
The quality of being testaceous; having a hard outer shell.
- NOUN
example
معنی(example):
تستاسیوسن این موجودات به بقا آنها کمک میکند.
مثال:
The testaceousness of these organisms helps them survive.
معنی(example):
دانشمندان تستاسیوسن را در گونههای مختلف بررسی کردند.
مثال:
Scientists examined the testaceousness in various species.
معنی فارسی کلمه testaceousness
:
تستاسیوسن به ویژگی یا حالت دارا بودن پوستهی سخت اشاره دارد.