معنی فارسی testamentation
B2گواهی، سندی که قانونی بودن یا اعتبار یک چیز را تأیید میکند، معمولاً در ارتباط با وصیت یا شهادت است.
The act of testifying or providing evidence respecting a document or declaration.
- NOUN
example
معنی(example):
تنظیم وصیتنامه توسط وکیل انجام شد.
مثال:
The testamentation of the will was performed by the lawyer.
معنی(example):
شهادت او به عنوان گواهی بر شخصیت او عمل کرد.
مثال:
Her testimony served as a testamentation of his character.
معنی فارسی کلمه testamentation
:
گواهی، سندی که قانونی بودن یا اعتبار یک چیز را تأیید میکند، معمولاً در ارتباط با وصیت یا شهادت است.