معنی فارسی tgt

B1

هدف، چیزی که برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی یا تلاش می‌شود.

The object of a person's ambition or effort; an aim or goal.

example
معنی(example):

هدف برای پروژه جدید تعیین شد.

مثال:

The target was set for the new project.

معنی(example):

او در تمرین تیراندازی خود به هدف نشانه رفت.

مثال:

She aimed for the target in her archery practice.

معنی فارسی کلمه tgt

: معنی tgt به فارسی

هدف، چیزی که برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی یا تلاش می‌شود.