معنی فارسی thankfulness

B1

احساس قدردانی، شکرگزاری و شناخته شدن برای کمک و حمایت دیگران.

The state of being grateful; appreciation for something received.

example
معنی(example):

او برای کمکی که دریافت کرده بود، احساس شکرگزاری زیادی کرد.

مثال:

She felt great thankfulness for the help she received.

معنی(example):

شکرگزاری او در طول مراسم مشهود بود.

مثال:

His thankfulness was evident during the ceremony.

معنی فارسی کلمه thankfulness

: معنی thankfulness به فارسی

احساس قدردانی، شکرگزاری و شناخته شدن برای کمک و حمایت دیگران.