معنی فارسی thawy

B1

تند، به طوری که چیزی سریع یا شدید انجام شود.

Characterized by strong or brisk movement; energetic.

example
معنی(example):

هوای تند باعث شد گیاهان سریع‌تر رشد کنند.

مثال:

The thawy weather made the plants grow quicker.

معنی(example):

بادی تند از میان درختان وزید.

مثال:

A thawy wind blew through the trees.

معنی فارسی کلمه thawy

: معنی thawy به فارسی

تند، به طوری که چیزی سریع یا شدید انجام شود.