معنی فارسی thawiest

B1

گرم‌ترین یا نرم‌ترین حالت در مقایسه با دیگرها.

The most thawed; the warmest in terms of causing melting.

example
معنی(example):

این زمستان گرم‌ترین زمستانی است که به یاد می‌آورم.

مثال:

This is the thawiest winter I can remember.

معنی(example):

روزهای گرم معمولاً با باران همراه هستند.

مثال:

The thawiest days are often followed by rain.

معنی فارسی کلمه thawiest

: معنی thawiest به فارسی

گرم‌ترین یا نرم‌ترین حالت در مقایسه با دیگرها.