معنی فارسی the lesser evil
B2ظهور بدی که از میان چند گزینه بدتر انتخاب میشود، برای کاهش خسارت یا آسیب.
The option that is considered less harmful or undesirable when compared to others.
- IDIOM
example
معنی(example):
گاهی اوقات در سیاست، شما مجبور به انتخاب بد کمتر از میان دو نامزد هستید.
مثال:
Sometimes in politics, you have to choose the lesser evil between two candidates.
معنی(example):
خوردن فست فود ممکن است بد کمتر نسبت به نخوریدن به کل باشد.
مثال:
Eating fast food may be the lesser evil compared to not eating at all.
معنی فارسی کلمه the lesser evil
:
ظهور بدی که از میان چند گزینه بدتر انتخاب میشود، برای کاهش خسارت یا آسیب.