معنی فارسی the middle distance
B2مسافتی که نه خیلی کوتاه و نه خیلی بلند است، معمولاً در دو میدانی به عنوان مسافتهای میانی شناخته میشود.
Racing distances that are neither sprinting nor long-distance, typically 800m to 3000m in track events.
- NOUN
example
معنی(example):
او ترجیح میدهد در مسابقات در مسافتهای میانی بدود.
مثال:
He prefers to run in the middle distance during races.
معنی(example):
مسافت میانی شامل رویدادهایی مانند 800 متر و 1500 متر است.
مثال:
The middle distance includes events like the 800m and 1500m.
معنی فارسی کلمه the middle distance
:
مسافتی که نه خیلی کوتاه و نه خیلی بلند است، معمولاً در دو میدانی به عنوان مسافتهای میانی شناخته میشود.