معنی فارسی the point of no return
B2این عبارت به موقعیتی اشاره دارد که پس از آن دیگر نمیتوان به حالت قبلی بازگشت.
A situation beyond which one cannot return to a previous state.
- IDIOM
example
معنی(example):
بعد از اینکه آن تصمیم را گرفت، دیگر هیچ راه برگشتی نبود؛ این نقطه بازگشتناپذیر بود.
مثال:
Once he made that decision, there was no turning back; it was the point of no return.
معنی(example):
زمانی که او قرارداد را امضا کرد، به نقطه بازگشتناپذیر رسید.
مثال:
When she signed the contract, she reached the point of no return.
معنی فارسی کلمه the point of no return
:
این عبارت به موقعیتی اشاره دارد که پس از آن دیگر نمیتوان به حالت قبلی بازگشت.