معنی فارسی the quick
B1حقیقت فوری و اصلی یک موضوع، معمولاً به این معناست که راهحل سریع پیدا کنید.
The essence or crux of a situation; often emphasizes the need for prompt action.
- OTHER
example
معنی(example):
حقیقت ماجرا این است که ما باید سریع عمل کنیم.
مثال:
The quick of the matter is that we need to act fast.
معنی(example):
در زندگی، تشخیص نکات سریع از جزئیات مهم است.
مثال:
In life, it's important to discern the quick from the detailed.
معنی فارسی کلمه the quick
:
حقیقت فوری و اصلی یک موضوع، معمولاً به این معناست که راهحل سریع پیدا کنید.