معنی فارسی the time of one's life

B2

بهترین زمان زندگی کسی به معنای تجربه‌ای شاد و فراموش‌نشدنی است که کسی بتواند در زندگی‌اش داشته باشد.

An exceptionally enjoyable experience or period of one’s life.

example
معنی(example):

ما در کنسرت دیشب بهترین زمان زندگی‌مان را داشتیم.

مثال:

We had the time of our lives at the concert last night.

معنی(example):

آن تعطیلات بهترین زمان زندگی‌ام بود.

مثال:

That vacation was the time of my life.

معنی فارسی کلمه the time of one's life

:

بهترین زمان زندگی کسی به معنای تجربه‌ای شاد و فراموش‌نشدنی است که کسی بتواند در زندگی‌اش داشته باشد.