معنی فارسی the whole

B1

کل، تمام چیزی که شامل همه قسمت‌ها یا عناصر است.

All of something; entirety.

example
معنی(example):

کل کلاس به یک سفر میدانی رفتند.

مثال:

The whole class went on a field trip together.

معنی(example):

او کل معما را تنها در یک ساعت تکمیل کرد.

مثال:

She completed the whole puzzle in just an hour.

معنی فارسی کلمه the whole

: معنی the whole به فارسی

کل، تمام چیزی که شامل همه قسمت‌ها یا عناصر است.