معنی فارسی theaterless
B1بدون تئاتر، اشاره به وضعیت یا مکانی که هیچ نمایش تئاتری وجود ندارد.
Lacking a theater; having no venue for live performances.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهر بدون تئاتر بود و عمدتاً به فیلمها برای سرگرمی تکیه میکرد.
مثال:
The town was theaterless and relied mainly on movies for entertainment.
معنی(example):
در یک جامعه بدون تئاتر، اجراهای زنده نادر هستند.
مثال:
In a theaterless society, live performances are rare.
معنی فارسی کلمه theaterless
:
بدون تئاتر، اشاره به وضعیت یا مکانی که هیچ نمایش تئاتری وجود ندارد.