معنی فارسی theaterward

B1

به سمت تئاتر، اشاره به سمت یا جهت تئاتر.

In the direction of the theater; toward the theater.

example
معنی(example):

آنها به سمت تئاتر حرکت کردند تا شبی که نمایش افتتاح می‌شد را ببینند.

مثال:

They walked theaterward to catch the opening night of the play.

معنی(example):

با نگاهی به سمت تئاتر، او نسبت به اجرا هیجان‌زده شد.

مثال:

Looking theaterward, she felt excited about the performance.

معنی فارسی کلمه theaterward

: معنی theaterward به فارسی

به سمت تئاتر، اشاره به سمت یا جهت تئاتر.