معنی فارسی therap
B1مربوط به روش های درمانی و مشاوره در بهبود سلامت.
Referring to methods or practices related to therapy.
- NOUN
example
معنی(example):
درمان در بسیاری از شیوههای جامع استفاده میشود.
مثال:
Therap is used in many holistic practices.
معنی(example):
او برای درمانهای سلامتی جایگزین به یک درمانگر مراجعه کرد.
مثال:
She consulted a therap for alternative health remedies.
معنی فارسی کلمه therap
:
مربوط به روش های درمانی و مشاوره در بهبود سلامت.