معنی فارسی therapising

B1

فرآیند اجرای درمان، اعم از جلسه‌های گروهی یا مشاوره‌های فردی.

The act of providing therapy or treatment to individuals or groups.

example
معنی(example):

او در حال حاضر به گروهی از کودکان با اضطراب درمان می‌کند.

مثال:

She is currently therapising a group of children with anxiety.

معنی(example):

درمان می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مانند جلسات گروهی یا ملاقات‌های فردی.

مثال:

Therapising can take various forms, such as group sessions or one-on-one meetings.

معنی فارسی کلمه therapising

: معنی therapising به فارسی

فرآیند اجرای درمان، اعم از جلسه‌های گروهی یا مشاوره‌های فردی.