معنی فارسی thermoregulatory

B2

تنظیمی دما، مربوط به فرایندها و واکنش‌های بدن برای حفظ دما.

Relating to the mechanisms that control the body's temperature.

example
معنی(example):

پاسخ تنظیم دما در انسان‌ها شامل عرق کردن است.

مثال:

The thermoregulatory response of humans involves sweating.

معنی(example):

مکانیسم‌های تنظیم دما برای بقای در دماهای شدید ضروری هستند.

مثال:

Thermoregulatory mechanisms are essential for survival in extreme temperatures.

معنی فارسی کلمه thermoregulatory

: معنی thermoregulatory به فارسی

تنظیمی دما، مربوط به فرایندها و واکنش‌های بدن برای حفظ دما.