معنی فارسی thickskin
B1به فردی اطلاق می شود که نسبت به انتقادات یا سختی ها حساسیت کمی دارد و به راحتی آزرده نمی شود.
Describing a person who is not easily offended or hurt by criticism.
- OTHER
example
معنی(example):
برای مقابله با انتقادات در این حرفه به پوست ضخیم نیاز دارید.
مثال:
You need thick skin to handle criticism in this profession.
معنی(example):
افرادی که پوست ضخیمی دارند به راحتی آزرده نمی شوند.
مثال:
People with thick skin don’t get offended easily.
معنی فارسی کلمه thickskin
:
به فردی اطلاق می شود که نسبت به انتقادات یا سختی ها حساسیت کمی دارد و به راحتی آزرده نمی شود.