معنی فارسی thight
B1تنگ، اصطلاحی برای توصیف حالتی از باریک بودن یا سخت بودن در بدن یا اجسام.
Narrow or tight, often referring to the shape or constraints around something.
- OTHER
example
معنی(example):
ساختار تنگ بدن به حرکت کردن کمک میکند.
مثال:
The body's thight structure helps support movement.
معنی(example):
او بعد از دویدن طولانی احساس تنگی کرد.
مثال:
He was feeling thight after running for a long time.
معنی فارسی کلمه thight
:
تنگ، اصطلاحی برای توصیف حالتی از باریک بودن یا سخت بودن در بدن یا اجسام.