معنی فارسی tholed

B1

دوخته شده به شکلی که قوی و بادوام است.

A past form of 'thole', referring to something that has been made stronger or more durable.

verb
معنی(verb):

To suffer.

معنی(verb):

To endure, to put up with, to tolerate.

example
معنی(example):

پارچه به خوبی دوخته شده بود تا اطمینان حاصل شود که سال‌ها دوام آورد.

مثال:

The fabric was well tholed to ensure it lasted for years.

معنی(example):

او چرمی را دوخت تا آن را بادوام‌تر کند.

مثال:

She tholed the leather to make it more durable.

معنی فارسی کلمه tholed

: معنی tholed به فارسی

دوخته شده به شکلی که قوی و بادوام است.