معنی فارسی tholing

B1

دوختن یا تقویت کردن به شکلی که دوام بیشتری داشته باشد.

The act of making something more durable or stronger through technique.

verb
معنی(verb):

To suffer.

معنی(verb):

To endure, to put up with, to tolerate.

example
معنی(example):

نجار در حال دوختن چوب است تا از شکستن آن جلوگیری کند.

مثال:

The carpenter is tholing the wood to prevent it from breaking.

معنی(example):

دوختن به حفظ یکپارچگی ماده کمک می‌کند.

مثال:

Tholing helps to ensure the material maintains its integrity.

معنی فارسی کلمه tholing

: معنی tholing به فارسی

دوختن یا تقویت کردن به شکلی که دوام بیشتری داشته باشد.