معنی فارسی thonging
B1استفاده از نوعی زیرپوش که پوشش کمی دارد و معمولاً برای کاهش خطوط برنزه استفاده میشود.
The act of wearing a thong, often for purposes of sunbathing or fashion.
- noun
noun
معنی(noun):
An arrangement of thongs in clothing.
مثال:
the thonging of a sandal
example
معنی(example):
استفاده از تانکینی در ساحل در تابستان رایج است.
مثال:
Thonging at the beach is common during summer.
معنی(example):
بسیاری از افراد برای آفتابگرفتن از تانکینی استفاده میکنند تا خطوط برنزه نشوند.
مثال:
Many people prefer thonging for sunbathing to avoid tan lines.
معنی فارسی کلمه thonging
:
استفاده از نوعی زیرپوش که پوشش کمی دارد و معمولاً برای کاهش خطوط برنزه استفاده میشود.