معنی فارسی thornen

B1

سطح یا بخشی که دارای خاردار است، نشاندهنده‌ی سختی و خطر است.

Describing something that is covered with thorns; rough or prickly.

example
معنی(example):

سطح خاردار می‌تواند لمس کردن را دشوار کند.

مثال:

The thornen surface can be tough to touch.

معنی(example):

او در هنگام راه رفتن از شاخه‌های خاردار دوری کرد.

مثال:

She avoided the thornen branches while walking.

معنی فارسی کلمه thornen

: معنی thornen به فارسی

سطح یا بخشی که دارای خاردار است، نشاندهنده‌ی سختی و خطر است.