معنی فارسی thraldoms
B2اسارتها، حالتهایی از بندگی یا تحت فرمان بودن.
Plural of thraldom; multiple states of servitude or bondage.
- NOUN
example
معنی(example):
اسارتهای دورانهای گذشته معمولاً توسط تاریخنگاران مورد بررسی قرار میگیرند.
مثال:
The thraldoms of past eras are often studied by historians.
معنی(example):
جوامع مختلف اشکال مختلفی از اسارتها را در طول تاریخ داشتند.
مثال:
Different societies had various forms of thraldoms throughout history.
معنی فارسی کلمه thraldoms
:
اسارتها، حالتهایی از بندگی یا تحت فرمان بودن.