معنی فارسی thrawneen

B1

کشیدگی، به خصوص در زمینه مواد یا هنر.

The quality of being pulled or stretched.

example
معنی(example):

کشیدگی پارچه آن را بادوام کرد.

مثال:

The thrawneen of the fabric made it durable.

معنی(example):

او از کشیدگی در تکنیک هنرمند قدردانی کرد.

مثال:

She admired the thrawneen in the artist's technique.

معنی فارسی کلمه thrawneen

: معنی thrawneen به فارسی

کشیدگی، به خصوص در زمینه مواد یا هنر.