معنی فارسی throdden
B1فعل گذشته 'tread' به معنای پایمال کردن یا راه رفتن.
Past tense of tread; to walk on or over.
- VERB
example
معنی(example):
این مسیر در طول سالها توسط بسیاری از کوهنوردان پاخورده بود.
مثال:
The path was throdden by many hikers over the years.
معنی(example):
او زیر پاهایش زمین پاخورده را احساس کرد.
مثال:
She felt the throdden ground beneath her feet.
معنی فارسی کلمه throdden
:
فعل گذشته 'tread' به معنای پایمال کردن یا راه رفتن.