معنی فارسی throw-

A2

عمل پرتاب کردن یا دور انداختن شیء.

To propel something with force through the air.

example
معنی(example):

او توپ را به دوستش پرتاب خواهد کرد.

مثال:

He will throw the ball to his friend.

معنی(example):

او تصمیم گرفت لباس‌های قدیمی را دور بیندازد.

مثال:

She decided to throw away the old clothes.

معنی فارسی کلمه throw-

: معنی throw- به فارسی

عمل پرتاب کردن یا دور انداختن شیء.