معنی فارسی thumbwheels
B2چرخهایی که معمولاً با انگشت شست چرخانده میشوند تا تنظیمات را تغییر دهند یا کنترل شوند.
Wheels that can be turned with the thumb for controlling devices or settings.
- noun
noun
معنی(noun):
A small thumb or finger-operated wheel on a mechanical or electronic device.
example
معنی(example):
این دستگاه با چرخشست برای تنظیمات کار میکند.
مثال:
The device operates with thumbwheels for adjusting the settings.
معنی(example):
چرخشستها روش لمسی را برای ناوبری روی دستگاههای الکترونیکی فراهم میکنند.
مثال:
Thumbwheels provide a tactile method for navigation on electronic devices.
معنی فارسی کلمه thumbwheels
:
چرخهایی که معمولاً با انگشت شست چرخانده میشوند تا تنظیمات را تغییر دهند یا کنترل شوند.