معنی فارسی thumby

B2

انگشتی به سبکی خاص اطلاق می‌شود که معمولاً شامل خلاقیت و منحصر به فرد بودن در ابعاد مختلف است.

A style or approach characterized by creativity and uniqueness in various aspects.

example
معنی(example):

او سبک انگشتی‌اش را دارد که او را منحصر به فرد می‌کند.

مثال:

She has a thumby style that makes her unique.

معنی(example):

رویکرد انگشتی او به هنر تازه و خلاقانه است.

مثال:

His thumby approach to art is refreshing and creative.

معنی فارسی کلمه thumby

: معنی thumby به فارسی

انگشتی به سبکی خاص اطلاق می‌شود که معمولاً شامل خلاقیت و منحصر به فرد بودن در ابعاد مختلف است.