معنی فارسی thyreoidean

B2

نسبت به بیماری‌ها یا اختلالات مرتبط با غده تیروئید.

Relating to diseases or disorders of the thyroid gland.

example
معنی(example):

شرایط تیروئیدی می‌تواند منجر به مشکلات جدی بهداشتی شود.

مثال:

Thyreoidean conditions can lead to serious health issues.

معنی(example):

یک معاینه تیروئیدی برای ارزیابی کامل ضروری است.

مثال:

A thyreoidean examination is necessary for a full assessment.

معنی فارسی کلمه thyreoidean

: معنی thyreoidean به فارسی

نسبت به بیماری‌ها یا اختلالات مرتبط با غده تیروئید.