معنی فارسی tick away

B1

گذشت زمان به صورت تدریجی و بی‌صدا که ناپسند باشد، به خصوص در یک موقعیت خسته‌کننده.

To elapse slowly and quietly, usually referring to time.

verb
معنی(verb):

(of time) To count down to zero (i.e. signaling the end (or start) of something).

example
معنی(example):

دقایق در حین انتظار برای اتوبوس می‌گذرد.

مثال:

The minutes tick away as we wait for the bus.

معنی(example):

او می‌توانست صدای ثانیه‌ها را در سکوت بشنود.

مثال:

He could hear the seconds tick away in the silence.

معنی فارسی کلمه tick away

: معنی tick away به فارسی

گذشت زمان به صورت تدریجی و بی‌صدا که ناپسند باشد، به خصوص در یک موقعیت خسته‌کننده.