معنی فارسی tid
B1تغییر سطح آب دریاها و اقیانوسها که به خاطر نیروی جاذبه ماه و خورشید رخ میدهد.
The rise and fall of sea levels caused by the gravitational forces exerted by the moon and sun.
- NOUN
example
معنی(example):
جزر و مد هر روز به داخل و خارج میآید.
مثال:
The tide comes in and out each day.
معنی(example):
ما از ساحل تغییر جزر و مد را تماشا کردیم.
مثال:
We watched the tide change from the beach.
معنی فارسی کلمه tid
:
تغییر سطح آب دریاها و اقیانوسها که به خاطر نیروی جاذبه ماه و خورشید رخ میدهد.