معنی فارسی tidally
B1به طور مرتبط با جزر و مد، به شکلی که تحت تأثیر جزر و مد قرار بگیرد.
In a manner concerning the ebb and flow of tides.
- ADVERB
example
معنی(example):
قایق به طور جزر و مدی با امواج حرکت کرد.
مثال:
The boat moved tidally with the waves.
معنی(example):
آنها برنامه را به طور جزر و مدی تنظیم میکنند تا از خیابانهای سیلزده جلوگیری کنند.
مثال:
They adjust the schedule tidally to avoid flooded roads.
معنی فارسی کلمه tidally
:
به طور مرتبط با جزر و مد، به شکلی که تحت تأثیر جزر و مد قرار بگیرد.