معنی فارسی tideless

B2

بدون وجود جزر و مد، بی‌حرکت.

Having no tide; showing stillness without waves.

example
معنی(example):

در تابستان دریاچه بی‌تجربه و آرام بود.

مثال:

The lake was tideless and calm during the summer.

معنی(example):

در شبی بدون جزر و مد، اقیانوس آرام به نظر می‌رسد.

مثال:

On a tideless night, the ocean looks peaceful.

معنی فارسی کلمه tideless

: معنی tideless به فارسی

بدون وجود جزر و مد، بی‌حرکت.