معنی فارسی tidemaking
B1تیگ میکینگ، فرآیند سازماندهی رویدادها و فعالیتها.
The act or process of organizing or arranging events.
- NOUN
example
معنی(example):
تیگ میکینگ یک بخش ضروری از برنامهریزی رویداد است.
مثال:
Tidemaking is an essential part of event planning.
معنی(example):
فرآیند تیگ میکینگ میتواند چالشبرانگیز باشد.
مثال:
The tidemaking process can be quite challenging.
معنی فارسی کلمه tidemaking
:
تیگ میکینگ، فرآیند سازماندهی رویدادها و فعالیتها.