معنی فارسی timeserving
B2صرفهجو در زمان به معنای انجام کاری به گونهای که بیشتر به نفع خود فرد باشد تا به نفع گروه یا کار تیمی.
Acting in a way that seeks personal gain at the expense of collective interest.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگرش صرفهجوی زمانی او در محل کار توسط دیگران قدردانی نشد.
مثال:
His timeserving attitude was not appreciated at work.
معنی(example):
رفتار صرفهجوی زمانی میتواند به یک محیط کار سمی منجر شود.
مثال:
Timeserving behavior can lead to a toxic work environment.
معنی فارسی کلمه timeserving
:
صرفهجو در زمان به معنای انجام کاری به گونهای که بیشتر به نفع خود فرد باشد تا به نفع گروه یا کار تیمی.