معنی فارسی tinful
B1تعداد معینی، یا مقدار مشخصی از چیزی که در قوطی قرار دارد.
A specific quantity or amount contained in a tin or can.
- NOUN
example
معنی(example):
قمقمه سوپ برای همه کافی بود.
مثال:
The tinful of soup was enough for everyone.
معنی(example):
او برای پروژه از یک قوطی رنگ استفاده کرد.
مثال:
She used a tinful of paint for the project.
معنی فارسی کلمه tinful
:
تعداد معینی، یا مقدار مشخصی از چیزی که در قوطی قرار دارد.