معنی فارسی tinier

A2

کوچکتر، صفت مقایسه‌ای برای بیان کوچکی بیشتر نسبت به چیزی دیگر.

The comparative form of 'tiny', used to describe something smaller than something else.

adjective
معنی(adjective):

Very small.

example
معنی(example):

این جعبه حتی کوچکتر از آنچه انتظار داشتم است.

مثال:

This box is even tinier than I expected.

معنی(example):

او نسخه کوچکتری از اسباب‌بازی محبوبش پیدا کرد.

مثال:

She found a tinier version of her favorite toy.

معنی فارسی کلمه tinier

: معنی tinier به فارسی

کوچکتر، صفت مقایسه‌ای برای بیان کوچکی بیشتر نسبت به چیزی دیگر.