معنی فارسی tinkerlike

B1

به سبکی که شبیه به یک تعمیرکار است و شامل خلاقیت و نوآوری می‌شود.

Resembling the characteristics or behavior of a tinkerer, often innovative.

example
معنی(example):

طبیعت تعمیرکاری او را به مخترع بزرگی تبدیل کرد.

مثال:

His tinkerlike nature made him a great inventor.

معنی(example):

او به صورت تعمیرکاری به کارها نزدیک می‌شد و همیشه نوآوری می‌کرد.

مثال:

She approached tasks in a tinkerlike fashion, always innovating.

معنی فارسی کلمه tinkerlike

: معنی tinkerlike به فارسی

به سبکی که شبیه به یک تعمیرکار است و شامل خلاقیت و نوآوری می‌شود.