معنی فارسی tinks
B1تینک کردن به صدا یا حرکات خاصی اشاره دارد که در آن موجودی مانند یک سگ یا یک موجود زنده دیگر با صدا یا حرکات خود نشان میدهد که نیاز خاصی دارد.
A sound made, often referring to a light or tinkling noise, made by animals or objects.
- verb
verb
معنی(verb):
To emit a high-pitched sharp or metallic noise.
مثال:
Jimmy heard the bells tink.
معنی(verb):
To unknit.
example
معنی(example):
سگ وقتی میخواهد به بیرون برود، جیر جیر میکند.
مثال:
The dog tinks when it wants to go outside.
معنی(example):
او همیشه وقتی غذا آماده است، جیر جیر میکند.
مثال:
She always tinks when her food is ready.
معنی فارسی کلمه tinks
:
تینک کردن به صدا یا حرکات خاصی اشاره دارد که در آن موجودی مانند یک سگ یا یک موجود زنده دیگر با صدا یا حرکات خود نشان میدهد که نیاز خاصی دارد.