معنی فارسی tinlike
B1حالت یا ویژگیای که به قلع شباهت دارد.
Having a quality similar to tin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اسباببازی دارای پوشش شبیه قلع بود که آن را براق کرده بود.
مثال:
The toy had a tinlike finish that made it shiny.
معنی(example):
صدایش دارای کیفیتی شبیه قلع بود که بینظیر بود.
مثال:
His voice had a tinlike quality that was unique.
معنی فارسی کلمه tinlike
:
حالت یا ویژگیای که به قلع شباهت دارد.