معنی فارسی tinklings

B1

صداهای ملایم و خوشایند زنگ‌ها یا چیزهای مشابه.

Light, tinkling sounds typically made by bells or similar objects.

example
معنی(example):

صدای زنگ‌های زنگ‌زنگی هوای شب آرام را پر کرد.

مثال:

The tinklings of the bells filled the quiet night air.

معنی(example):

ما می‌توانستیم صدای زنگ‌های زنگ‌زنگی را که در دره طنین‌انداز می‌شد بشنویم.

مثال:

We could hear the tinklings echoing through the valley.

معنی فارسی کلمه tinklings

: معنی tinklings به فارسی

صداهای ملایم و خوشایند زنگ‌ها یا چیزهای مشابه.