معنی فارسی tinter
B2شخصی که در ترکیب رنگها و ایجاد سایههای مختلف تخصص دارد.
A person who specializes in mixing colors and creating various shades.
- NOUN
example
معنی(example):
یک رنگآمیز رنگها را ترکیب میکند تا سایههای جدیدی به وجود آورد.
مثال:
A tinter mixes colors to create new shades.
معنی(example):
رنگآمیز با دقت کار کرد تا رنگ مناسب را بدست آورد.
مثال:
The tinter worked carefully to get the perfect color.
معنی فارسی کلمه tinter
:
شخصی که در ترکیب رنگها و ایجاد سایههای مختلف تخصص دارد.