معنی فارسی tiny/tiny

A2

کوچک به اندازه بسیار کم، به‌ویژه در ابعاد یا اندازه.

Very small in size or amount.

example
معنی(example):

این توله‌سگ کوچک است و در دست من جا می‌شود.

مثال:

The puppy is tiny and fits in my hand.

معنی(example):

او یک باغ کوچک با گل‌های زیبا دارد.

مثال:

She has a tiny garden with beautiful flowers.

معنی فارسی کلمه tiny/tiny

:

کوچک به اندازه بسیار کم، به‌ویژه در ابعاد یا اندازه.