معنی فارسی titch
B1 /tɪtʃ/یک فرد یا چیز کوچک، بهویژه در مقایسه با دیگران.
A small person or thing.
- noun
noun
معنی(noun):
A very small person; a small child.
مثال:
I ain't afraid of a titch like you.
example
معنی(example):
او نسبت به برادر بزرگترش فقط یک تیکه کوچک است.
مثال:
He's just a titch compared to his older brother.
معنی(example):
او را تیکه کوچک ننامید؛ او به سرعت در حال رشد است!
مثال:
Don't call him a titch; he's growing fast!
معنی فارسی کلمه titch
:
یک فرد یا چیز کوچک، بهویژه در مقایسه با دیگران.