معنی فارسی titchy
B1 /tɪtʃi/بسیار کوچک یا جزئی؛ بهویژه در مورد اشیاء.
Very small or trivial.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Tiny, very small.
example
معنی(example):
صندلیهای تیتچی نشستن بر روی آنها ناراحتکننده بود.
مثال:
The titchy chairs were uncomfortable to sit on.
معنی(example):
او یک لباس تیتچی پوشید که به نظر میرسید خیلی کوچک است.
مثال:
She wore a titchy dress that seemed too small.
معنی فارسی کلمه titchy
:
بسیار کوچک یا جزئی؛ بهویژه در مورد اشیاء.