معنی فارسی tmv

B1

tmv یک اصطلاح غیررسمی است که به معنای 'زمان ملاقات' است.

An informal abbreviation meaning 'time of meeting'.

example
معنی(example):

پروژه تا tmv موعد دارد.

مثال:

The project is due tmv.

معنی(example):

من گزارش را تا tmv ارائه می‌دهم.

مثال:

I will submit the report tmv.

معنی فارسی کلمه tmv

: معنی tmv به فارسی

tmv یک اصطلاح غیررسمی است که به معنای 'زمان ملاقات' است.