معنی فارسی to a t

B2

به طور دقیق، بدون هیچ اشتباهی یا کم و کاستی.

To do something exactly as intended or specified; precisely.

example
معنی(example):

او دستور را به دقت دنبال کرد و غذا به طور کامل درست شد.

مثال:

She followed the recipe to a t, and the dish turned out perfectly.

معنی(example):

او رویداد را به دقت برنامه‌ریزی کرد و هیچ جزئیاتی را نادیده نگرفت.

مثال:

He planned the event to a t, leaving no detail overlooked.

معنی فارسی کلمه to a t

: معنی to a t به فارسی

به طور دقیق، بدون هیچ اشتباهی یا کم و کاستی.