معنی فارسی to a tee
C1به طور کامل و بینقص، دقیقاً طبق خواسته یا نیاز.
To an exact or precise degree; perfectly.
- IDIOM
example
معنی(example):
لباس به طرز دقیقی بر تن او مینشست و فرم او را مشخص میکرد.
مثال:
The dress fit her to a tee, accentuating her figure.
معنی(example):
او طرح را به طرز دقیقی اجرا کرد و اطمینان حاصل کرد که همه شرایط قبلی انجام شده است.
مثال:
He executed the plan to a tee, ensuring all prerequisites were met.
معنی فارسی کلمه to a tee
:
به طور کامل و بینقص، دقیقاً طبق خواسته یا نیاز.